به نام خدا

سلام دوستان... خسته نباشید...

این یه مطلب جالب در مورد ریشه ی چندتا از واژه های حال زبان فارسی هستش...

پس از دستش ندید!

زپرتي :

واژة روسي Zeperti به معني زنداني است و استفاده از آن يادگار زمان قزاق‌هاي روسي در ايران است. در آن دوران هرگاه سربازي به زندان مي‌افتاد ديگران مي‌گفتند يارو زپرتي شد و اين واژه کم کم اين معني را به خود گرفت که کار و بار کسي خراب شده و اوضاعش به هم ريخته است.


هشلهف:

مردم براي بيان اين نظر که واگفت (تلفظ) برخي از واژه‌ها يا عبارات از يک زبان بيگانه تا چه اندازه مي‌تواند نازيبا و نچسب باشد، جملة انگليسيI shall have به معني من خواهم داشت را به مسخره هشلهف خوانده‌اند تا بگويند ببينيد واگويي اين عبارت چقدر نامطبوع است! و اکنون ديگر اين واژة مسخره آميز را براي هر واژة عبارت نچسب و نامفهوم ديگر نيز (چه فارسي و چه بيگانه) به کار مي‌برند.

چُسان فسان:

از واژة روسي Cossani Fossani به معني آرايش شده و شيک پوشيده گرفته شده است.

شر و ور:

از واژة فرانسوي Charivari به معني همهمه، هياهو و سرو صدا گرفته شده است.

اسكناس:

از واژة روسي Assignatsia که خود از واژة فرانسوي Assignat به معني برگة داراي ضمانت گرفته شده است

فکسني:

از واژة روسي Fkussni به معناي بامزه گرفته شده است و به کنايه و واژگونه به معناي بيخود و مزخرف به کار برده شده است.

نخاله:

يادگار سربازخانه‌هاي قزاق‌هاي روسي در ايران است که به زبان روسي به آدم بي ادب و گستاخ مي‌گفتند Nakhal و مردم از آن براي اشاره به چيز اسقاط و به درد نخور هم استفاده کرده‌اند

ممنون. موفق باشید...